در این میان هر روز مسائل جدیدی مانند استقرار سامانه موشکی از سوی ناتو در منطقه مرزی ترکیه باعث میشود آتش اختلافها شعلهورتر شده و نگرانیها در این رابطه بیشتر شود. درباره تحولات سوریه و بهویژه نقش ترکیه در این رابطه با دکتر بهرام امیراحمدیان، استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بینالملل گفتوگو کردهایم. او از ملاحظات سیاسی ، امنیتی، اقتصادی و قومی ترکیه در معادله سوریه میگوید.
- سامانه موشکی پاتریوت بهزودی در منطقه مرزی ترکیه و سوریه از سوی ناتو مستقر میشود. ترکیه پس از آمریکا بزرگترین ارتش ناتو را در اختیار دارد. چرا این کشور مسئله خود و سوریه را به این سازمان کشانده است؟
بحران در سوریه بهصورت حاد درآمده وآنطور که مقامهای ترک میگویند این کشورنگران امنیت خودش است، به همین منظورترکیه قصد آن دارد که هم به نوعی اقدام خودش را بینالمللی کرده و هم هزینههایش را کمتر کند. از اینرو مسئله را به ناتو کشیده است. ترکیه میخواهد از امتیاز پنج دهه عضویت در ناتو استفاده کرده و مسئله امنیت خودش را به امنیت این سازمان گره بزند چون مرزهای هر کشور عضو ناتو بهعنوان مرزهای کل قلمرو جغرافیایی اعضا تلقی میشود. اما این ظاهر رسمی ماجراست. ایران نسبت به این مسئله اخطار داده و اعلام کرده که استقرار هر نوع سامانه موشکی میتواند باعث تنش بیشتر در منطقه شود. همانطورکه کارشناسان گفتهاند این احتمال وجود دارد که این اقدام بهدنبال ناکامی ترکیه در بهدست آوردن مصوبهای برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع در شمال سوریه باشد. ترکیه قصد داشت با ایجاد یک منطقه حائل هم بتواند امنیت خودش را تضمین کند و هم بسیاری از پناهندگان را در خاک خود سوریه مستقر کند تا از هزینههای مربوط کم شود. نکته اساسی این است که در ترکیه اردوگاههای پناهندگان دایر شده است. این ارودگاهها تحت پوشش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل هستند ولی مشکلاتی را هم برای خود این افراد و هم دولت میزبان پدیدآوردهاند. ترکیه از این بیم دارد که زمان اقامت پناهندگان در این کشور طولانی شود و در وضعیت اقتصادی ترکیه که متکی به توریسم است تأثیر بگذارد؛ این هم یکی از توجیهات مقامهای ترکیه است. در اوایل سال میلادی جاری یک جنگنده ترکیه در منطقه مرزی توسط دفاع ضدهوایی سوریه سقوط کرد. ترکیه این مسئله را در ناتو مطرح کرده که سوریه توانایی این اقدام را نداشته و نظامیان روسی مستقر درسوریه آن را انجام دادهاند. شاید به همینسبب آنکارا خودش را در این رابطه ناتوان حس کرده و نخواسته مسئولیت دفاع را بهتنهایی بر عهده بگیرد. ترکیه اکنون میگویدکه این سامانه برای مقابله با موشکها بهعنوان سیستم دفاعی مستقر میشود. با توجه به اینکه اخیرا هم مسئله استفاده از موشکهای اسکاد در سوریه مطرح شده و ترکیه میگوید که نگران انحراف این موشکها از مسیر خود است. مقامهای آنکارا توجیهشان برای استقرار پاتریوت این است اما اینکه این مسئله چقدر درست است در آینده مشخص خواهد شد.
- منتقدان این اقدام ترکیه بهویژه روسیه، استقرار این سامانه را پیشزمینهای برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز سوریه میدانند. سامانه پاتریوت با شعاع ۱۰۰کیلومتری پوشش راداری به غیر از رهگیری و هدف قرار دادن موشکهای بالستیک و کروز قابلیت هدف قرار دادن جنگندهها در عمق خاک سوریه را هم دارد. چقدر احتمال این اقدام وجود دارد ؟
درصورتی که چنین اقدامی صورت بگیرد و ترکیه بخواهد جنگندههای سوری را خارج از مرزهای خود هدف قرار دهد یک مداخله نظامی در سوریه بهحساب میآید. مسئله این است که روسیه خودش در سال۲۰۰۸ علیه اوستیایجنوبی اقدام نظامی کرد؛ منطقهای که در حاکمیت دولت گرجستان است و روسیه نیروهای نظامی خود را وارد مرزهای این منطقه کرد. این دولت اکنون به ترکیه هشدار میدهد که اگر یک سرباز شما وارد سوریه شود به منزله ورودش به روسیه است و این کشور عکسالعمل نشان خواهد داد. این نوع موضعگیری یک برخورد دوگانه بهحساب میآید. درواقع بهنظر من این مسئله رویارویی ناتو با بلوک دیگری یعنی ایران، روسیه و سوریه است که به هیچ عنوان به نفع منطقه نیست. ایران اعلام کرده است که این مسئله باید در داخل سوریه و توسط مردم این کشور حل و فصل شود. از طرف دیگر کشورهای اروپایی ائتلاف مخالفان را در سوریه به رسمیت شناختهاند و اگر درگیریها ادامه پیدا کند و دولت مرکزی نتواند بر اوضاع مسلط شود طبیعی است که مشکلات زیادی برای همه بهوجود خواهد آمد. به همینخاطر ایران و روسیه میخواهند این مسئله از راههای دیپلماتیک و نه نظامی حلوفصل شود. چین و روسیه بهعنوان دو عضو دارای حق وتوی شورای امنیت تأکید کردهاند که به هیچ عنوان با مداخله نظامی مانند مدل لیبی موافقت نخواهند کرد. بنابراین این احتمال خیلی کم است که کشورهای طرفدار اقدام نظامی بتوانند اجماع برای ایجاد منطقه پرواز ممنوع یا حمله به سوریه را بهدست آورند؛ مگر اینکه اوضاع خیلی وخیم شود.
- فاروق الشرع، معاون رئیسجمهور سوریه اخیرا در مصاحبه با روزنامه الاخبار لبنان اعلام کرد که در درگیری نظامی سوریه هیچ کدام از دوطرف نمیتوانند به پیروزی برسند و پیشنهاد تشکیل دولت وحدت ملی را در توافقی تاریخی میان همه گروهها داده است. با وضعیت حال حاضر سوریه، این ابتکار عمل قابلیت اجرایی شدن دارد؟
این مسئله بسیار مهمی است. برخلاف آنچه پنداشته میشد نه نیروهای مخالف آنقدر قدرت داشتند که دولت را ساقط کنند و نه دولت مرکزی تاکنون آنقدر توانایی داشته که آنها را از صحنه خارج کند. این جنگ درصورتی که ادامه پیدا کند بسیاری از زیرساختهای سوریه که کشور چندان ثروتمندی هم نیست بهصورتی لطمه خواهد خورد که هر دولتی که سر کار بیاید تا دههها توانایی بازسازی این مناطق را نخواهد داشت. به همینخاطر ادامه جنگ به ضرر هر دو طرف است. ابتکار و پیشنهاد فاروق الشرع مسئله خیلی حساس و مهمی است اما باید دید این مسئله به مذاق کدامیک از جبههها و کشورهای تأثیرگذار خوش خواهد آمد چون در صورت بهدست نیامدن توافق در این رابطه بحران همچنان ادامه خواهد داشت. شاید اگر این پیشنهاد از خارج دولت سوریه داده میشد بیشتر مورد قبول قرار میگرفت چون اعلام این مسئله توسط دولت از سوی مخالفان بهعنوان ضعف تلقی میشود. مخالفان تصور میکنند که دولت به بنبست رسیده که پیشنهاد صلح میدهد به همینخاطر چنین پیشنهادی از سوی دولت هر چند که خوب باشد ممکن است مورد توجه قرار نگیرد. مسئله دیگر این است که یک طرف این پیشنهاد دولت سوریه بهحساب میآید که یک صداست ولی طرف مقابل تعداد زیادی از گروهها هستند که ایجاد وحدت بین آنها و مذاکره بسیار دشوار است. اشتباه دیگری که بهویژه در رسانهها میشود صحبت از رفتن آقای اسد، بدون بیان معنای آن است؛ اینکه صحبت از رفتن بشار اسد میشود منظور رفتن شخص اسد است و حزب بعث سرجایش باقی بماند؟ یا منظور این است که وی نماد رئیس دولت و حزبی است که باید با خود همه آن ساختارها را هم ببرد؟ در آن صورت در داخل سوریه هم خیلی از مشکلات بهوجود میآید. مانند وضعیتی که در عراق بهوجود آمد و هر حکومتی که سر کار آمد دولت قبلی و اعضای قدرت را داخل خودش شرکت نداد. طرفداران آنها هم به رویارویی پرداختندو به ماجراهایی مانند ترور و وحشتی که در آنجا پیش آمد که سالیان دراز عراق را در خودش غرق کرد. این نکات اساسی و حساسی است که بعد از پایان درگیریها یا سقوط احتمالی یک حکومت میتواند پدید آید و باید به آن اندیشیده شود.
- یک مسئله مهم چند پارگی گسترده مخالفان است که مسئله مذاکره را سخت میکند. حتی باراک اوباما هم که اعلام کرد کشورش ائتلاف مخالفان را به رسمیت میشناسد در مصاحبهاش تأکید داشت که آمریکا همه گروههای زیر چتر این ائتلاف را قبول ندارد و مثلاً این کشور جبهه النصره را در فهرست گروههای تروریستی قرار داده است. در چنین وضعیتی پیشنهاد فاروق الشرع یا درخواستهای دیگر برای مذاکره به کجا کشیده میشود؟
در نهایت ممکن است مخالفان با جنگ فرسایشی در این کشور به این نتیجه برسند که هیچکسی در این میان سودی نخواهد برد. حتی اگر مخالفان بخواهند پس از ویرانی سوریه حکومت را بهدست بگیرند شبیه آنچه خواهد بود که در تونس در حال رخ دادن است. در این کشور انقلاب شده، دولتی روی کار آمده و مردم انتظار زودهنگام دارند. بازسازی زیرساختها از لحاظ سیاسی و همچنین فیزیکی(برای آبادکردن ویرانیهایی که هر دو طرف در آن نقش داشتهاند) را چهکسی انجام خواهد داد؟ مقوله سوریه مسئله پیچیدهای است که شاید در محیط بینالملل کمتر سابقه داشته باشد؛ بهطوری که دولت مرکزی با بازیگران متعددی شبیه آنچه در کنگو و آفریقا در سالهای دور اتفاق افتاده بود روبهروست. در قرن بیست و یکم که راجع به عقلانیت و گفتوگو صحبت میشود جهان اکنون به چنین نقطه کوری رسیده که باید بهخاطر آن متأسف بود.
- به مسئله ترکیه برگردیم؛ احمد داوود اوغلو، وزیر امور خارجه این کشور به تازگی اعلام کرد که بعد از سقوط دولت اسد همه بهدنبال سهمخواهی در این کشور هستند. پیام این اظهار چیست؟ چه کسانی مخاطب آن هستند؟ مقامهای آنکارا میخواهند بگویند که ترکیه بعد از اسد از سهامداران اصلی در سوریه خواهد بود؟
من فکر میکنم که داوود اوغلو هوشیارانه اظهارنظر میکند. در هر نقطهای که این بحران فروکش کند به هر حال کسانی که سهم میخواهند یا سرمایهگذاری کردهاند بهدنبال برداشت سود هستند. علاوه بر ترکیه، عربستان و قطر هم خیلی سرمایهگذاری کردهاند. آنها علاقهمند هستند که سنیها در سوریه سر کار باشند. ترکیه دارد هشدار میدهد که باید این قضیه با حداقل بازیگران فیصله پیدا کند. بدون شک ترکیه سهم بیشتری با حمایت گسترده از مخالفان سوریه میخواهد. سعی دیگر بازیگران این بحران بهویژه کشورهای غربی که ایران را تحت تحریم قرار دادهاند این است که مسئله سوریه به نفع ایران تمام نشود.
- بهنظر میرسد سیاست خارجی ترکیه و دولت اردوغان کاملاً معطوف به سوریه شده و بر همه روابط آن تأثیر گذاشته است. چرا سوریه اینقدر برای آنکارا دارای اهمیت شده و برای آن هزینه میکند؟
مسئله اول این است که اگر دولت سوریه بتواند قدرت خود را حفظ کند بهمعنای این است که علویها همچنان قدرت را در اختیار خواهند داشت و قویتر میشوند. چنین وضعیتی باعث میشود که علویهای ترکیه هم که گفته میشود جمعیتشان ۲۵ میلیون نفر است هم قدرت بگیرند. تا حالا آنها مخالفان خاموش بودند. مسئله دیگر که حساسیت ترکیه را برمیانگیزد این است که اگر ارتش سوریه نتواند بحران را مدیریت کند در مناطق کردنشین سوریه، کردها قدرت میگیرند و به یک نوع خودمختاری دست پیدا میکنند. این مسئله میتواند در کنار خودمختاری کردهای عراق باعث تقویت کردهای ترکیه شده و مشکلات این کشور در بخش شرقی خودش بیشتر شود. مسئله سوم این است که ایجاد ناامنی در سوریه بخش بسیار زیادی از مناطق ترکیه را از جهتهای مختلف مانند تجارت،حملونقل و... تحت تأثیر قرار میدهد و درآمدهای این کشور کاهش پیدا خواهد کرد. ناامنی مرزها همچنین باعث میشود که ترکیه مجبور شود هزینه بسیار بیشتری را برای تأمین امنیت مرزهای طولانی خود صرف کند. ترکیه در مصر، تونس و لیبی در جریان بهار عربی هم سرمایهگذاریهایی کرده و میخواهد از آنها نتیجه بگیرد و مشغول بودن این کشور در زمینه سوریه توانش را در آن بخشها خواهد گرفت.